زندگینامه شهید والامقام وبزرگوار شهید شریف شهرکی
باسلام ودرود به روح پرفتوح بنیاگذار جمهوری اسلامی ایران که با ایستادگی و رهبریت جامعه توانست رژیم خون خواه پهلوی را به زیر بکشد و مردم رنج کشیده که در سرزمینی پر از ترس و وحشت زندگی می کردند آن ها را روشن کرد و بر علیه حکوتی ضحاک گونه تاخت و ملحدان را به زباله دان تاریخ فرستاد و توسط همین مردم و روحانیت مبارز حکومت عدل الهی را بنا نهاد و با سلام به رهبر عالم که بعد از حضرت امام (ره)این کشتی عظیم اقیانوس پیما را ناوگانی اش را به دست گرفت و همان راه امام و شهدا را ادامه داد و ادامه می دهد از خداوند برای این مخلص خدا طول عمر و اینکه ایران را در صدر جهان معرفی نماید و به کشوری ابرقدرت تبدیل نماید .تا بیگانگان و جهان خواران همانطور که از اسم ایران می ترسند هیبت و ترس و وحشت در دل آنها باشد .بعد از مقدمه سرگذشت یکی از مریدان و سربازان اسلام و امام بزرگوار و رهبر عزیز را به اختصار بیان می نمایم:
شهید شریف شهرکی در سال 1340در روستای واصلان از توابع شهرکی و نارویی شهرستان زابل در خانواده ای روستایی دیده به جهان گشود . فرزند سوم خانواده بود و بعد از اتمام کودکی در سن 7سالگی در روستای مذکور به مدرسه رفت.از همان ابتدای شروع تحصیل از قدرت استعداد و درک فوق العاده ای برخوردار بود که اگر چنانچه از سن شروع تحصیل امکانات فراگیری علم برایش میسر می بود چیزهایی که در کلاس های ابتدایی آن زمان یاد می گرفتند او یاد داشت و حتی فراتر از آن را هم می فهمید .شریف در بدو مدرسه به معلم و دوستانش نشان می داد که یک سر و گردن از دوستان و همکلاسانش جلوتر است خیلی می فهمید و قدرت درکش از بقیه بیشتر بود بطوری که بارها معلمش که امکان دارد در قید حیات نباشد به اسم جناب آقای سحرخیز از هوش و فراگیری اش سخن می گفت و اظهار میکرد که این دانش آموز فوق العاده است که اگر او را حمایت کنند در آینده شخصی مفید و مؤثر خواهد شد.
بالاخره سال اول ابتدایی را با موفقیت به پایان رساند و به کلاس دوم ارتقا یافت موضوع ابتدایی را اگر خلاصه بیان کنم هر پنج سالش را با موفقیت پشت سر گذاشت زیرا سال پنجمش مصادف بود با حذف سال ششم ابتدایی یعنی سال پنجم امتحان نهایی داشتند و همه ی همکلاسی هایش که در حوزه ی زهک درس می خواندند در مرکز بخش امتحان نهایی یا پایان ابتدایی را با یکدیگر امتحان میدادند چون قدرت درک و معلوماتش بالا بود در بین دانش آموزان با رتبه عالی و فوق العاده ای قبول شد که یکی از ده دانش آموزی بود که می توانست در صورت همکاری و توان مالی در راهنمایی یا در مدارس تیزهوشان آن زمان به تحصیل ادامه دهد ولی حیف نه توان مالی بود و نه حمایت کننده ای .شهید برای ادامه تحصیل در دوره ی راهنمایی باید تصمیم می گرفت که ادامه تحصیل بدهد یا به خاطر فقر و نبود امکانات مالی و نبود فضای آموزشی تحصیل را رها کند .در روستای زادگاهش تحصیلات در حد ابتدایی بود مراکزی که مدارس راهنمایی درآن ها وجود داشت از روستا کیلومترها فاصله داشت و هر کس که تحصیل را ادامه می داد یا می بایست در محل تحصیلش ساکن می شد و یا اینکه وسایط نقلیه ای برای خودش دست و پا میکرد و یا پیاده روی و سرما و گرما و مشکلات حاشیه ای را می پذیرفت.
- ۰ نظر
- ۲۹ آذر ۹۳ ، ۱۰:۴۸